۱۲۲ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۵۲

گر چو تو ترک در ختن بودی
ور چو تو سرو در چمن بودی

در چمن بس که سجده بردندی
تاختن بس که تاختن بودی

آفتاب از شفق براندی خون
گرچو چشم تو تیغ زن بودی

ناز چندین نکرده گر چه
عاشق روی خویشتن بودی

من ازین بیش کردمی حقا
اگر آن روی روی من بودی

بوسه از وی توقعست مرا
هم بدادی گرش دهن بودی
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۵۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۵۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.