هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و غزل‌گونه، بیانگر درد و رنج عاشقی است که از هجران و بی‌توجهی معشوق خود رنج می‌برد. شاعر از اشک‌های بی‌پایان، بی‌جرمی خود، و قساوت معشوق شکایت می‌کند و در عین حال، به عشق و اشتیاق خود اشاره دارد. همچنین، پرسش‌های بلاغی و کنایه‌های عاشقانه در سراسر شعر به چشم می‌خورد.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مضامین عاشقانه و احساسی عمیق است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده یا نامناسب باشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند 'خون ریختن' و 'جفا' ممکن است نیاز به درک عاطفی بالاتری داشته باشند.

شمارهٔ ۱۵۵

دلبرا چشم من از اشک چو دریاچه کنی
وز من دلشده بی جرم تبرا چه کنی

خون ما خود غم هجرت زره دید، بریخت
این همه قصد به خون ریختن ما چه کنی

گرد مه مشگ کشیدی و دلم بربودی
زلف را بازگره بر زده تا چه کنی

گر به جان از تو یکی بوسه بخواهم تنها
بدهی بی جگری؟ یا ندهی تا چه کنی

گفتی از من چه جفا دیه اندر همه عمر
آنچه پوشیده نمیماند پیدا چه کنی

چون تو میدانی و من دانم گفتن بچه کار
خویشتن را و مرا بیهده رسوا چه کنی
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۵۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۵۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.