هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از عشق و دلتنگی خود سخن می‌گوید و از دوری معشوق شکایت می‌کند. او آرزو می‌کند که اگر شرایط بهتر بود، می‌توانست به معشوق نزدیک‌تر باشد و از عشق او بهره‌مند شود. همچنین، شاعر به زیبایی‌های معشوق مانند موهای مشکی و لب‌های شیرین اشاره می‌کند و از جنگ و نزاع با دوست ابراز پشیمانی می‌کند.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مفاهیم عاشقانه و احساسی است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و تشبیه‌های پیچیده در شعر، نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی دارد.

شمارهٔ ۱۵۸

دست من اگر همچو دلم تنگ نبودی
جز درسر آنزلف شبه رنگ نبودی

زان تنگ شکرجانم بی بهره نماندی
گرخوی تو همچون دهنت تنگ نبودی

گفتی خجلم زان بر تو کمترک آیم
باشد چه خوش این عذر اگر لنگ نبودی

بس دورفتادیم ازان روی چو ماهت
ور رای تو بودی غم فرسنگ نبودی

گویند که در صلح دهی بوسه بر آن لب
گردوست رها کردی خود جنگ نبودی
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۵۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۵۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.