هوش مصنوعی: این متن شعری عاشقانه است که در آن شاعر از بی‌تابی و ناتوانی در صبر در عشق سخن می‌گوید. او از زیبایی و جذابیت معشوق چنان می‌گوید که حتی طبیعت (لاله و ماه) نیز در برابر آن سر تعظیم فرود می‌آورند. شاعر همچنین از درد دوری و ناممکن بودن وصال معشوق می‌نالد و غم ناشی از این عشق را بیان می‌کند.
رده سنی: 15+ متن دارای مضامین عاشقانه و احساسی عمیق است که ممکن است برای کودکان قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و تشبیه‌های پیچیده نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه‌ی عاطفی دارد که معمولاً در نوجوانان و بزرگسالان یافت می‌شود.

شمارهٔ ۱۵۹

ای که در عشق صبر فرمائی
من ندارم سر شکیبائی

بی رخ آنکه جان بدو زنده ست
صبر را کی بود توانائی

لاله از شرم اوست سوخته دل
ماه از رشگ اوست سودائی

گفت با چشمش آفتاب که تیغ
من زنم یاتو، هان چه فرمائی

مه در آیینه فلک چو بدید
روی او گفت آه رسوائی

نخورم خار او که همچون گل
همه بد عهدی است و رعنائی

از تو حاصل چونیست جز غم دل
از تو دوری به ارچه زیبائی

چون محالست صحبت خورشید
ماه را نیست به ز تنهائی
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۵۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۶۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.