هوش مصنوعی:
این متن شعری است که از بیوفایی و ناپایداری در عشق و دوستی شکایت میکند. شاعر از تغییر رفتار معشوق و نبود وفاداری در او گلایه دارد و احساس میکند که معشوق همیشه در حال نبرد و آشتیهای مکرر است، بدون آنکه ثباتی در رفتارش باشد. همچنین، شاعر از این که معشوق به وعدههای خود عمل نکرده است، ابراز ناراحتی میکند.
رده سنی:
16+
این متن دارای مفاهیم عاطفی پیچیده مانند بیوفایی، ناپایداری در روابط و احساسات عمیق است که درک آن برای نوجوانان و بزرگسالان مناسبتر است. همچنین، استفاده از استعارههای شعری ممکن است برای کودکان و نوجوانان کمسنوسال نامفهوم باشد.
شمارهٔ ۱۶۰
خیز کاندر دلبری بر عهد و پیمان نیستی
وه که اندر دوستی یکروی و یکسان نیستی
از لبت کس بوسهای نستد کزو جان نستدی
با چنین دندان مرا باری به دندان نیستی
هر نفس جنگی بر آری، هر زمان صلحی کنی
کافرا تا چند ازین، آخر مسلمان نیستی؟
گفتی آنگه دست گیرم کت در آید دل ز پای
شد ز دست این کار و تو هم بر سر آن نیستی
وه که اندر دوستی یکروی و یکسان نیستی
از لبت کس بوسهای نستد کزو جان نستدی
با چنین دندان مرا باری به دندان نیستی
هر نفس جنگی بر آری، هر زمان صلحی کنی
کافرا تا چند ازین، آخر مسلمان نیستی؟
گفتی آنگه دست گیرم کت در آید دل ز پای
شد ز دست این کار و تو هم بر سر آن نیستی
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۴
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۵۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۶۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.