۱۱۸ بار خوانده شده
دلبر اینک رفت ایدل خون گری
در غمش زابر بهار افزون گری
گرد سر یکچند چون گردون بگرد
وزغمش یکچند چون جیحون گری
گه گه اندر وصل او خنده زدی
خوش خوش اندر هجر او اکنون گری
در فراقش گر نمیدانی گریست
بشنو از من تا بگویم چون گری
در فراق یار و در هجران او
آب خود هر کس بگرید، خون گری
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
در غمش زابر بهار افزون گری
گرد سر یکچند چون گردون بگرد
وزغمش یکچند چون جیحون گری
گه گه اندر وصل او خنده زدی
خوش خوش اندر هجر او اکنون گری
در فراقش گر نمیدانی گریست
بشنو از من تا بگویم چون گری
در فراق یار و در هجران او
آب خود هر کس بگرید، خون گری
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۶۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۶۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.