هوش مصنوعی: این شعر از سعدی بیانگر احساسات عمیق عاشقانه و عرفانی است. شاعر از عشق به معشوق و تأثیرات آن بر زندگی خود سخن می‌گوید. او از درد فراق، انتظار دیدار، و تأثیرات روحی و روانی عشق بر خود می‌گوید. همچنین، شاعر از تلاش برای دوری از مردم و پناه بردن به تنهایی سخن می‌گوید، اما درد درونی او همچنان باقی است. در نهایت، شاعر از ارزش لحظات گذرا و اهمیت دیدار معشوق سخن می‌گوید.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و مفاهیم پیچیده‌ی ادبی ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

غزل ۱۷۷

هر گه که بر من آن بت عیار بگذرد
صد کاروان عالم اسرار بگذرد

مست شراب و خواب و جوانی و شاهدی
هر لحظه پیش مردم هشیار بگذرد

هر گه که بگذرد بکشد دوستان خویش
وین دوست منتظر که دگربار بگذرد

گفتم به گوشه‌ای بنشینم چو عاقلان
دیوانه‌ام کند چو پری وار بگذرد

گفتم دری ز خلق ببندم به روی خویش
دردیست در دلم که ز دیوار بگذرد

بازار حسن جمله خوبان شکسته‌ای
ره نیست کز تو هیچ خریدار بگذرد

غایب مشو که عمر گران مایه ضایعست
الا دمی که در نظر یار بگذرد

آسایشست رنج کشیدن به بوی آنک
روزی طبیب بر سر بیمار بگذرد

ترسم که مست و عاشق و بی‌دل شود چو ما
گر محتسب به خانه خمار بگذرد

سعدی به خویشتن نتوان رفت سوی دوست
کان جا طریق نیست که اغیار بگذرد
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل ۱۷۶
گوهر بعدی:غزل ۱۷۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.