هوش مصنوعی: این شعر عرفانی از مولانا یا یکی از شاعران صوفی‌مسلک است که به مفاهیمی مانند عشق الهی، وحدت وجود، رهایی از تعلقات دنیوی و رسیدن به حقیقت اشاره دارد. شاعر از تجربه‌های روحانی و عرفانی خود سخن می‌گوید، مانند یافتن گنج معنوی، غلبه بر دیو کثرت، و رسیدن به مقام بی‌نشانی. همچنین، به برخی نمادهای تاریخی و اساطیری مانند رستم، ضحاک، و ذوالفقار اشاره شده است.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که برای درک کامل، به بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات عرفانی نیاز دارد. همچنین، برخی اشارات تاریخی و اساطیری ممکن است برای مخاطبان جوانتر پیچیده باشد.

شمارهٔ ۱۲

باز دل را دست جان آمد بدست
طره آن دلستان آمد بدست

آن سر زلف سیاه دلفریب
با هزاران داستان آمد بدست

آنچه از آبادی دین شد خراب
در خرابات مغان آمد بدست

گر چه دل ویرانه شد از عشق دوست
لیک گنج شایگان آمد بدست

جان شد افریدون ضحاک هوی
تا درفش کاویان آمد بدست

رستم ما را پس از هفتاد خوان
آرزوی هفتخوان آمد بدست

دیو کثرت را بجان انداخت تیر
زابروی وحدت کمان آمد بدست

بی قران گشتیم و ز اقران بی نیاز
صحبت صاحبقران آمد بدست

مرحب غم شد شکار ذوالفقار
بازوی خیبرستان آمد بدست

تاخت سر ما بسرحد یقین
رخش همت را عنان آمد بدست

چرم گرگ آرزو درهم درید
پنجه شیر ژیان آمد بدست

گرگ فرعونی شکار مار شد
طور را چوب شبان آمد بدست

بی نشان گشتیم از نام و نشان
تا نشان بی نشان آمد بدست

ز آدم خاکی پری در پرده است
این پری رو ناگهان آمد بدست

نیست نقد یار در کون و مکان
از دیار لا مکان آمد بدست

کشت دل سر سبز شد زاب شهود
حاصل کون و مکان آمد بدست

هادی ما را بتاء/یید صفا
مهدی صاحب زمان آمد بدست

آنکه چندین سال جستندی بجان
آستینش رایگان آمد بدست
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.