هوش مصنوعی: این متن شعری عرفانی است که به موضوعاتی مانند سیر و سلوک معنوی، فقر و وارستگی از دنیا، عشق الهی و رسیدن به حقیقت می‌پردازد. شاعر از گروهی سخن می‌گوید که با گذر از دنیای مادی و پیوستن به عشق الهی، به مقامات بالای معنوی رسیده‌اند.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی موجود در متن برای درک و تجزیه و تحلیل، به بلوغ فکری و شناختی نیاز دارد که معمولاً از سنین نوجوانی به بعد شکل می‌گیرد.

شمارهٔ ۳۹

قومی بگرد کوی فنا راهبر شدند
بر چشم دل کشیده و صاحب نظر شدند

صاحب نظر شدند که از دار اقتدار
در کوی فقر آمده و خاک در شدند

قومی بر آستان حقیقت نهاده سر
کاین راهرا بپای طلب پی سپر شدند

جمعی برهنه پا و سر از یمن فقر پای
بنهاده بر سر خودی و تاجور شدند

بر دست دل گرفته ز سر تا بپای تن
در عشق و پیش تیر ملامت سپر شدند

کردند جای درخم چوگان زلف یار
چون گوی آن گروه که بی پا و سر شدند

وارسته از تعین ظلمت سرای خاک
خورشید را معاینه نور بصر شدند

از خاک و گل رسیده باسرار جان و دل
هم سیر آفتاب و رفیق قمر شدند

این طوطیان قند شکر رسته زین قفس
با کام تلخ همدم کان شکر شدند

بر قلب همچو مس زده اکسیر انقیاد
در بوته وداد شدند آب و زر شدند

در این مناخ تنگ ندیدند جای امن
تصمیم عزم داده بکاخ دگر شدند

در کوی دل رسیده فکندند بار خویش
آسوده از مهالک سیر و سفر شدند

با آنکه بود در دل عشاقشان مقام
مانند سر عشق بعالم سمر شدند

وصل آورد افاقه و در دور اتصال
دیوانگان عشق تو دیوانه تر شدند

ای شیر حق ز پرده برون آی کز خفات
موران ماده همسر شیران نر شدند

از دیدن و شنیدنت ای مهدی صفا
دجال سیرتان کدرو کور و کر شدند
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.