هوش مصنوعی: این متن شعری است که در آن شاعر از زیبایی و جذابیت معشوق سخن می‌گوید و تأکید می‌کند که هیچ چیز در جهان به پای زیبایی او نمی‌رسد. شاعر همچنین به عشق و تأثیر آن بر انسان اشاره می‌کند و بیان می‌کند که بدون عشق، انسان مانند جماد است. در ادامه، شاعر از ناتوانی خود در برابر جذابیت معشوق و از دست دادن هوش و حواس در حضور او سخن می‌گوید.
رده سنی: 16+ این متن شامل مفاهیم عمیق عشق و زیبایی‌شناسی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و مفاهیم فلسفی در شعر نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد که معمولاً در سنین بالاتر دیده می‌شود.

غزل ۱۹۸

با کاروان مصری چندین شکر نباشد
در لعبتان چینی زین خوبتر نباشد

این دلبری و شوخی از سرو و گل نیاید
وین شاهدی و شنگی در ماه و خور نباشد

گفتم به شیرمردی چشم از نظر بدوزم
با تیر چشم خوبان تقوا سپر نباشد

ما را نظر به خیرست از حسن ماه رویان
هر کو به شر کند میل او خود بشر نباشد

هر آدمی که بینی از سر عشق خالی
در پایه جمادست او جانور نباشد

الا گذر نباشد پیش تو اهل دل را
ور نه به هیچ تدبیر از تو گذر نباشد

هوشم نماند با کس اندیشه‌ام تویی بس
جایی که حیرت آمد سمع و بصر نباشد

بر عندلیب عاشق گر بشکنی قفس را
از ذوق اندرونش پروای در نباشد

تو مست خواب نوشین تا بامداد و بر من
شب‌ها رود که گویی هرگز سحر نباشد

دل می‌برد به دعوی فریاد شوق سعدی
الا بهیمه‌ای را کز دل خبر نباشد

تا آتشی نباشد در خرمنی نگیرد
طامات مدعی را چندین اثر نباشد
وزن: مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن (مضارع مثمن اخرب)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل ۱۹۷
گوهر بعدی:غزل ۱۹۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.