هوش مصنوعی:
این شعر عاشقانه و عرفانی، بیانگر اشتیاق شاعر به دیدار معشوق و عبادت اوست. شاعر از عشق زمینی و آسمانی سخن میگوید و تمایل خود را برای رسیدن به حقیقت و رهایی از تعلقات دنیوی نشان میدهد. او عبادت و پرستش را نه در قالبهای سنتی، بلکه در عشق به معشوق میبیند و خود را نیازمند و وابسته به او میداند.
رده سنی:
16+
مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه در این شعر ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اصطلاحات و اشارات عرفانی نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه برای درک کامل دارند.
شمارهٔ ۱۱۲
شبی که دیده بدیدار دوست باز کنم
دم سپیده ز خورشید احتراز کنم
بود وضوی من از آب چشم و طاعتم این
که رو بقبله ابروی او نماز کنم
پرم بعرش حقیقت ز آشیانه آز
دو بال بسته مرغ نیاز باز کنم
مرا که ساعد سلطان بود مساعد پای
چرا نشیمن خود آشیان آز کنم
شکار نسر حقیقت کنم بقوت سیر
کبوتر دل شوریده شاهباز کنم
هرانچه یار فزاید بناز گو بفزای
که هر چه هست مرا جمله و نیاز کنم
من ار نیاز کنم خویش را بحضرت دوست
بهرچه هست بتائید دوست ناز کنم
رسیده ام بمیان و بموی دلبر خویش
اگر میان وی از موی امتیاز کنم
ز خاک کوی تو دل را دهم طراز بروی
دل فسرده چو روی بت طراز کنم
اگر بدست من افتد شکنج طره بخت
ز گرد راه تو آن طره را طراز کنم
ز خاک پای تو آبی زنم بر آتش دل
دل هوائی خود را محل راز کنم
حدیث موی تو گویم دم از غم تو زنم
بگفتگوی تو افسانه را دراز کنم
مرا که موطن دل خانه حقیقت اوست
چرا مسافرت کعبه مجاز کنم
صفاست قبله دل نیست جز اطاعت امر
من ار پرستش سنگ و گل حجاز کنم
دم سپیده ز خورشید احتراز کنم
بود وضوی من از آب چشم و طاعتم این
که رو بقبله ابروی او نماز کنم
پرم بعرش حقیقت ز آشیانه آز
دو بال بسته مرغ نیاز باز کنم
مرا که ساعد سلطان بود مساعد پای
چرا نشیمن خود آشیان آز کنم
شکار نسر حقیقت کنم بقوت سیر
کبوتر دل شوریده شاهباز کنم
هرانچه یار فزاید بناز گو بفزای
که هر چه هست مرا جمله و نیاز کنم
من ار نیاز کنم خویش را بحضرت دوست
بهرچه هست بتائید دوست ناز کنم
رسیده ام بمیان و بموی دلبر خویش
اگر میان وی از موی امتیاز کنم
ز خاک کوی تو دل را دهم طراز بروی
دل فسرده چو روی بت طراز کنم
اگر بدست من افتد شکنج طره بخت
ز گرد راه تو آن طره را طراز کنم
ز خاک پای تو آبی زنم بر آتش دل
دل هوائی خود را محل راز کنم
حدیث موی تو گویم دم از غم تو زنم
بگفتگوی تو افسانه را دراز کنم
مرا که موطن دل خانه حقیقت اوست
چرا مسافرت کعبه مجاز کنم
صفاست قبله دل نیست جز اطاعت امر
من ار پرستش سنگ و گل حجاز کنم
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۲
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۱۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۱۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.