هوش مصنوعی: این شعر عرفانی از مولانا یا شاعری با سبک مشابه، به موضوع عشق الهی و رهایی از تعلقات دنیوی می‌پردازد. شاعر از جدایی از «ما و من» سخن می‌گوید و عشق را به عنوان تنها راهنما و وطن حقیقی معرفی می‌کند. او از شکستن بتهای درون، فداکاری در راه عشق، و رسیدن به حقیقت از طریق عشق الهی سخن می‌گوید. همچنین، به نقش پیر و مرشد در راه عرفان اشاره شده و در نهایت، شاعر خود را غلام عشق و پیر مغان می‌خواند.
رده سنی: 16+ محتوا دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات عرفانی دارد. همچنین، برخی از اصطلاحات و استعاره‌های به کار رفته ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده باشد.

شمارهٔ ۱۲۸

بکوی دوست نه جانیست راهبر نه تنی
کجاست رسته ز خویشی برون ز ما و منی

یکی وطن بحقیقت کند یکی بمجاز
منم که نیست مرا غیر نیستی وطنی

درون سینه بتی داری از هوی بشکن
بدستیاری لطف خلیل بت شکنی

دلی که خاتم انگشت جم فسانه اوست
ستوده نیست سپردن بدست اهرمنی

بکن ز تیشه عشق ای رفیق ریشه تن
مباش کم بصف عاشقان ز کوهکنی

ز مسلکی که بپهلو روند تا بحرم
هزار مرد نیرزد بموی پیرزنی

بخون نشسته دلم تا بفرق از غم دوست
شهید عشق ندارد بغیر خون کفنی

بجان و دل بپرستم بپیشوائی عشق
بصورت تو ببینم بهر کجا وثنی

در آ ز پرده که چون طره تو و دل من
ندیده دیده بیننده ئی بت و شمنی

گرفت و کرد خراب و زدود و کرد آباد
دل مرا ختنی ترک من بتاختنی

برهنه شد دلم از جامه ثبات که دوست
برهنه کرد بدن وه چه نازنین بدنی

کمند طره طرار او تمام شکن
هزار جان و دل خسته زیر هر شکنی

مرا چمن دل سودائی است و سروش دوست
که نیست سرو ببالای دوست در چمنی

قد و خد تو سلامت کزین دو بر دل من
نماند حاجت سرو و علاقه سمنی

گدای خسرو عشقیم و در طریقت ما
جزین کمال نباشد ستوده هیچ فنی

غلام پیر مغانم که دی بمدرس عشق
هزار نکته بمن گفت بی لب و دهنی

جناب احمد مرسل که کائنات وجود
ز جود اوست بپا نیست اندرین سخنی

اگر تجلی خورشید او نبود نبود
نه آفتاب سپهری نه شمع انجمنی

تو شمع انجمن عاشقان سوخته ئی
که نیست ذات ترا جز دل صفا لگنی
وزن: فعلات فاعلاتن فعلات فاعلاتن (رمل مثمن مشکول)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۴
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۲۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۲۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.