هوش مصنوعی:
این شعر عرفانی و عاشقانه از مولانا یا شاعری با سبک مشابه است که به موضوعات عشق، تنهایی، حقیقت، وحدت و کثرت، و مستی معنوی میپردازد. شاعر از عشق به معشوقی الهی سخن میگوید که در همه جا حاضر است اما تنها در سینه عاشقان جای دارد. او از رازهای پنهان، حقیقت ناپیدا، و مستی عرفانی میگوید و مخاطب را به تماشای زیباییهای معنوی دعوت میکند.
رده سنی:
16+
محتوا شامل مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که برای درک کامل آن، مخاطب نیاز به بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات عرفانی دارد. همچنین، برخی از اصطلاحات و مفاهیم مانند 'مستی' و 'شیدایی' ممکن است برای سنین پایین تر نامفهوم یا گمراه کننده باشد.
شمارهٔ ۱۲۹
در ارض سما نبود آن دلبر هر جائی
منزل نکند الا در سینه سودائی
در هیچ لبی نبود کز او نبود حرفی
با آنکه بود دائم همصحبت تنهائی
در هیچ سری نبود کز او نبود سری
با آنکه بود پنهان در پرده یکتائی
مجنون سر ماهم کان ماه هلال ابروی
از خلق بود پنهان با این همه پیدائی
پیدائی آن گوهر در وصف نمیگنجد
این گوهریان جویند از مردم دریائی
دانائی و بینائی از وحدت و در کثرت
بینائی ما پنهان در پرده دانائی
بر صبر کنند امرم مخلوق و عجب دارم
در عقل سبک سنگی با عشق شکیبانی
ای طوبی این بستان بر خیز و قیامت کن
بخرام و تماشا کن غوغای تماشائی
آرایش هر محفل زان روی نکو باشد
ای دلبر مشتاقان بنمای خودآرائی
گر پرده منم بردار از روی که ابرستی
خورشید حقیقت را خود بینی و خود رائی
پژمانم و رنجورم از شدت مخموری
ای ساقی سر مستان بنمای پذیرائی
از زهد و ورع کی شد مقصود صفا حاصل
باز ایدل بی سامان سرمستی و شیدائی
منزل نکند الا در سینه سودائی
در هیچ لبی نبود کز او نبود حرفی
با آنکه بود دائم همصحبت تنهائی
در هیچ سری نبود کز او نبود سری
با آنکه بود پنهان در پرده یکتائی
مجنون سر ماهم کان ماه هلال ابروی
از خلق بود پنهان با این همه پیدائی
پیدائی آن گوهر در وصف نمیگنجد
این گوهریان جویند از مردم دریائی
دانائی و بینائی از وحدت و در کثرت
بینائی ما پنهان در پرده دانائی
بر صبر کنند امرم مخلوق و عجب دارم
در عقل سبک سنگی با عشق شکیبانی
ای طوبی این بستان بر خیز و قیامت کن
بخرام و تماشا کن غوغای تماشائی
آرایش هر محفل زان روی نکو باشد
ای دلبر مشتاقان بنمای خودآرائی
گر پرده منم بردار از روی که ابرستی
خورشید حقیقت را خود بینی و خود رائی
پژمانم و رنجورم از شدت مخموری
ای ساقی سر مستان بنمای پذیرائی
از زهد و ورع کی شد مقصود صفا حاصل
باز ایدل بی سامان سرمستی و شیدائی
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۹
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۲۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۳۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.