هوش مصنوعی: این شعر عرفانی از عشق الهی و رابطهٔ عاشق و معشوق سخن می‌گوید. شاعر از رحمت بی‌پایان خداوند، دردهای عشق، فنا شدن در معشوق و رسیدن به حقیقت از طریق عشق سخن می‌راند. مفاهیمی مانند تسلیم در برابر عشق، ازلی بودن این رابطه و گذر از ظاهر به باطن در این شعر به‌چشم می‌خورد.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و استفاده از استعاره‌های پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، درک صحیح از مضامین عشق الهی و تسلیم در برابر معشوق نیاز به بلوغ فکری دارد.

شمارهٔ ۱۳۲

در رحمت ابد بر من خسته باز کردی
که دلم ز دست بردی و محل راز کردی

تو هزار بار کشتی و نمردم و نمیرم
که بکشتگان عشق ازلی نماز کردی

همه من شدی بمستی و چو هوشیار گشتم
ز من ای بلای هوش و خرد احتراز کردی

بحریم عشق از کشته قیامتست بر پا
همه را ز درد کشتی تو ز بسکه ناز کردی

تن من ز تابش عشق تو سوخت پای تا سر
تو چه آتشی که ما را همه سوز و ساز کردی

دل و دین و عقل و هوشم همه شد شکار من هم
که تو صید بسته دیدی ز چه ترکتاز کردی

تو گدای را توانی ملک الملوک کردن
که بصعوه بال و پر دادی و شاهباز کردی

نگهی که باز کردی ز تجلی ولایت
بشب امیدواران ز ره نیاز کردی

که تواند از تو برگشت مجاز یا حقیقت
که ره حقیقت از قنطره مجاز کردی

چه حریف بودی ایدل که مرا ز علم و تقوی
بقمارخانه بردی و تو پاکباز کردی

بمن آن زمان رسید از تو نوازش تجرد
که مقیدم بدان دلبر دلنواز کردی

تو بکعبه حقیقت رسی از صفای باطن
نه بهفت شوط جسمانه که در حجاز کردی

بصفا توان رسیدن زره فنای هستی
تو که هست خویش را بر سر حرص و آز کردی
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۴
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۳۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۳۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.