هوش مصنوعی:
این متن یک مدیحهسرایی در ستایش پادشاهی عادل و با اقتدار است که با عدالت و بخشش حکومت میکند. توصیفهایی از قدرت، عدالت، بخشندگی و تأثیر مثبت او بر مردم و قلمروش ارائه شده است. همچنین، اشارههایی به نمادهای قدرت مانند تاج و تخت، و تأثیر ستارگان بر دولت او وجود دارد.
رده سنی:
16+
متن دارای زبان ادبی پیچیده و استعارههای سنگین است که درک آن برای مخاطبان جوان دشوار است. همچنین، برخی مفاهیم مانند قدرت سیاسی و عدالت نیاز به درک عمیقتری از زمینههای تاریخی و اجتماعی دارد.
شمارهٔ ۵۴ - در مدح سلطان ابراهیم
موکب جشن خاص شاه عجم
اندر آمد به ساحت عالم
چتر میمون ماه پیکر او
سایه گسترده بر بنی آدم
پی آن بر ملک مبارک باد
پیشوای ملوک امام امم
آنکه بر ساحل درش دریا
جز به تکبیر بر نیارد دم
وانکه از رشگ خاتمش ناهید
نام او نقش کرد بر خاتم
همتش را به حیله گنجد روح
در تن کامل ولایت جم
دولتش را به طبع سازد چرخ
از ملک شیعه از نجوم خدم
پیش او هر کجا نشاط کند
عزم او لشکری بود معظم
گرد او هر کجا فرود آید
حزم او باره شود محکم
نور گیرد ز حرمت قدمش
صحن میدان او چو صحن ارم
خشک دارد حرارت فزعش
خون بدخواه او چو خون بقم
گرگ با عدل او جز اندر خواب
نزند راه کاروان غنم
در جهد باس او بشیر فلک
اگر اندر شود بشیر علم
درم از بهر آن فراز آرد
تا دهد خوش منش به قلب درم
هر نفس چون نفس بیفزاید
جود او ذل مال و عز حشم
آز بر عرض خوان همت او
برفکندست خویشتن بشکم
ملک بر عرض ملک پرور او
وقف کرداست خویشتن بستم
تا ز اصل ست بار نامه فرع
تا به لوح است بازگشت قلم
دولتش خویش باد و بخت قرین
نعمتش بیش باد و حاسد کم
عقل و هوشش همه به تاج و به تخت
چشم و گوشش همه زیر و به بم
اختر او چو نام او مسعود
مجلس او چو طبع او خرم
اندر آمد به ساحت عالم
چتر میمون ماه پیکر او
سایه گسترده بر بنی آدم
پی آن بر ملک مبارک باد
پیشوای ملوک امام امم
آنکه بر ساحل درش دریا
جز به تکبیر بر نیارد دم
وانکه از رشگ خاتمش ناهید
نام او نقش کرد بر خاتم
همتش را به حیله گنجد روح
در تن کامل ولایت جم
دولتش را به طبع سازد چرخ
از ملک شیعه از نجوم خدم
پیش او هر کجا نشاط کند
عزم او لشکری بود معظم
گرد او هر کجا فرود آید
حزم او باره شود محکم
نور گیرد ز حرمت قدمش
صحن میدان او چو صحن ارم
خشک دارد حرارت فزعش
خون بدخواه او چو خون بقم
گرگ با عدل او جز اندر خواب
نزند راه کاروان غنم
در جهد باس او بشیر فلک
اگر اندر شود بشیر علم
درم از بهر آن فراز آرد
تا دهد خوش منش به قلب درم
هر نفس چون نفس بیفزاید
جود او ذل مال و عز حشم
آز بر عرض خوان همت او
برفکندست خویشتن بشکم
ملک بر عرض ملک پرور او
وقف کرداست خویشتن بستم
تا ز اصل ست بار نامه فرع
تا به لوح است بازگشت قلم
دولتش خویش باد و بخت قرین
نعمتش بیش باد و حاسد کم
عقل و هوشش همه به تاج و به تخت
چشم و گوشش همه زیر و به بم
اختر او چو نام او مسعود
مجلس او چو طبع او خرم
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب: قصیده
تعداد ابیات: ۲۱
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۳ - در مدح سلطان ابراهیم
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۵ - در مدح بوحلیم شیبانی
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.