هوش مصنوعی: این متن یک شعر ستایش‌آمیز است که به مدح و ستایش خداوند، نعمت‌های او، و شخصی به نام محمد بن حسین (امیر عالم عادل) می‌پردازد. شاعر از فضایل اخلاقی، کرم، و عدالت این شخص تمجید کرده و او را حامی دین و شرع معرفی می‌کند. همچنین، متن به زیبایی‌های طبیعت و قدرت الهی اشاره دارد.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق ادبی و مذهبی است که درک آن به سطحی از بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات کلاسیک فارسی نیاز دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و تشبیه‌های پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

شمارهٔ ۷

بدان خدای که هر دم به شکر خدمت او
زبان عقل تر و کام فضل شیرین است

به لطف صنع برآورد بی ستون قصری
که قصر خسرو انجم نه قصر شیرین است

عروس نعمت او باز می رود به عدم
به مهر خویش که داماد شکر عنین است

کمال نعمت او پرورنده مشفق
ز ابر ساخته کاین دایه ریاحین است

وفور هیبت و قهرش به شعله نائر
مثال داده که این مقطع شیاطین است

به صحن مملکتش هفت نسبت است قلم
کبودوش که همه میخهای زرین است

حسام قدرت و قهرش به دست حکمت و حلم
همیشه حافظ شرع است و ناصر دین است

که اشتیاق مرا هیچ شرح نتوان داد
که زی جناب همایون ناصر دین است

امیر عالم عادل محمد بن حسین
که بر مناقبش از چرخ حمد و تحسین است

جز او که دارد آیین جود و رسم کرم
تبارک الله آن خود چه رسم و آئین است

سخا و طبع کریمش حریف یکدگرند
مگر یکی است چو جوزا دگر چو پروین است

بحدف همت او توسن مروت را
. . .

به مدح او گهر افشاند خاطر من از آنک
خرد ز لفظ گهربار او گهر چین است

به ذکر منقبت او زبان کلک تراست
از آن سبب دهن کلک عنبرآگین است

بزرگوارا داعی دولتت شب و روز
ز بهر فرقت خدمت نژند و غمگین است

توئی ز محنت ایام کهف ملجاء او
از آن دعای تو او را چو ورود یاسین است

به نامرادی از خدمت تو محرومم
ولی چه چاره کنم چون مراد چرخ این است

همیشه تا که خط و زلف دلفروز ترا
ز برگ لاله و گل بستر است و بالین است

به تخت و بخت ترا باد بستر و بالین
که ملک را به جهان عین مدعا این است
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: مثنوی
تعداد ابیات: ۱۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.