هوش مصنوعی: شاعر از جدایی و فراق معشوق خود می‌نالد و بیان می‌کند که معشوق با حیله دل او را ربوده و سپس رفته است. او در فراق معشوق، در حالتی میان هوشیاری و مستی به سر می‌برد و آرزو می‌کند که معشوق به او بازگردد.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاشقانه و احساسی عمیق است که درک آن برای نوجوانان و بزرگسالان مناسب‌تر است. همچنین، استفاده از اصطلاحات و تشبیهات ادبی ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سن‌وسال دشوار باشد.

شمارهٔ ۲

بیامدی صنما برد و پای بنشستی
دلم ز دست برون کردی و به در جستی

نه مست بودی و پنداشتم که چون مستان
همی به حیله شناسی بلندی از پستی

سه روز شد پس از آن تا ز درد فرقت تو
نه هوشیاری دانم که چیست نه مستی

درست گشت که جان منی بدان معنی
که تا زمن بگسستی به من نپیوستی

به جان جانان گر تو به دست خویش دلم
چنانکه بردی امروز باز نفرستی
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.