۳۱۳ بار خوانده شده

شمارهٔ ۳

برخیز و بر افروز هلا قبله ی زردشت
بنشین و بر افکن شکم قاقم بر پشت

بس کس که ز زردشت بگردیده، دگر بار
ناچار کند روی سوی قبله ی زردشت

من سرد نیابم که مرا ز آتش هجران
آتشکده گشتست دل و دیده چو چرخشت

گر دست به دل بر نهم از سوختن دل
انگشت شود بی شک در دست من انگشت

ای روی تو چون باغ و همه باغ بنفشه
خواهم که بنفشه چنم از زلف تو یک مشت

آن کس که تو را کشت، تو را کشت و مرا زاد
و آن کس که تو را زاد، تو را زاد و مرا کشت
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.