۲۱۶ بار خوانده شده

شمارهٔ ۳۴ - ایضاً در مدح شاه اولیا ارواح العالمین له الفدا

غیرت طوبی بود، قامت دلجوی دوست
رشک ریاض جنان، خاک سر کوی دوست

قید غلایق گسست، قوّت بازوی عشق
حجاب هستی به سوخت، تجلّی روی دوست

سلسله ی کائنات، جمله به رقصند و هست
سلسله جنبانشان، سلسله ی موی دوست

روی زمین را گرفت، تیغ زبانم تمام
تا که حکایت شود، زتیغ ابروی دوست

اول ایام عمر، روز وفات من است
زان که به روز وفات، ببینمی روی دوست

در کف داود از آن، آهن چون موم بود
که می رسیدنش مدد، زسخت بازوی دوست

واسطه ی فیض روح، بود دم عیسوی
منبع آن فیض بود، لعل سخنگوی دوست

با ید بیضای کلیم، گشت زخود بی خبر
کرد تجلی به طور، چو ایزدی روی دوست

دوست که باشد علی، هست مراد «محیط»
وان که بود بعد مرگ، خاک سرکوی دوست
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۳ - در نعت حضرت رسالت پناه صلی الله علیه و آله و سلم
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۵ - ایضاً من نوادر طبعه و خیاله علیه الرحمه
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.