۲۰۰ بار خوانده شده

شمارهٔ ۷۸ - در ستایش و مدح مولای پرهیزکاران علی بن ابیطالب علیه السلام

مایه ی ایمان و کفر، عشق تو شد ای صنم
خاک سر کوی تو است، قبله ی دیر و حرم

گر تو شوی بی نقاب، ای مه من آفتاب
در برت از روشنی، دم نزند صبحدم

گرد من و گرد تو، صف زده جانا مدام
گرد تو دل دادگان، گرد من اندوه غم

بخت من و چشم تو، هر دو به خوابند لیک
این یک تا روز حشر، آن یک تا صبحدم

شوق لب لعل تو، زاهد صد ساله را
جانب دیر مغان، برده زطوف حرم

دور جهان را بقا، نیست بیا ساقیا
باده پیاپی بده، وقت شمر مغتنم

تا کی غم می خوری، باده بنوش ای رفیق
که هیچ جز وصف جام، نمانده باقی به جم

آن چه زدیوان غیب، گشته مقرر نخست
هیچ به تدبیر ما، می نشود بیش و کم

طی طریق طلب، کردن ناید زما
را بود آتشین، ما همه مومین قدم

پشت سپهر برین، خمیده دانی ز چیست
پی سجود در، شه ملایک خدم

ابن عمّ مصطفی، دست بلند خدا
که برتر از نُه سپهر زده ز رفعت علم

شها چو چهر تو را، نگاشت نقاش صنم
بر خود تحسین نمود، بر رخ خوب تو هم

نسبت ذات تو را، به ماسوا، کی توان
نزد وجودت بود، کون مکان چون عدم

موجب ردّ و قبول، حبّ تو بغض تو است
ختم شد اینجا کلام، شها و جفّ القلم

مدح تو را اگر «محیط» چنان که باید نمود
گوید و گردد به کفر، چو غالیان متّهم
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۷۷ - موشّح و مختوم به نام نامی حضرت صاحب الزمان علیه السلام
گوهر بعدی:شمارهٔ ۷۹ - در مدح شاه اولیا علیه صلوات الله فرماید
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.