۱۷۹ بار خوانده شده
خاطر از زلف تو امروز، پریشان کردم
دیده از فرقت رخسار تو گریان کردم
شکرلله که به یمن شرف دولت عشق
خویش را مالک صد ملک سلیمان کردم
تا مرا سلطنت فقر، به پوشید لباس
من تن خود، به تمنای تو عریان کردم
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
دیده از فرقت رخسار تو گریان کردم
شکرلله که به یمن شرف دولت عشق
خویش را مالک صد ملک سلیمان کردم
تا مرا سلطنت فقر، به پوشید لباس
من تن خود، به تمنای تو عریان کردم
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۷۹ - در مدح شاه اولیا علیه صلوات الله فرماید
گوهر بعدی:شمارهٔ ۸۱ - ایضاً غزل: منه تَغَمَّده الله تعالی بِغُفرانه
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.