۲۰۷ بار خوانده شده

شمارهٔ ۹۸ - در مدح سلطان مغفور ناصرالدین شاه

نو بهار آمد و باد سحری غالیه بو است
گاه طرف چمن و سایه ی بید و لب جو است

خیز تا بهر تفرّج سوی گلزار رویم
که صبا غالیه افشان و زمین غالیه بو است

مشگ بو از چه سبب شد نفس باد بهار
مگر این مونس جان هم دم آن حلقه ی مو است

در رُخش پرتو خورشید بود سایه فکن
چشم بد دور زبس دلبر من آینه رو است

روز عید است و مرا از کرم شاه جهان
یار در منظر و گل در بر صهبا به سبو است

بر شهنشاه جهان سایه ی یزدان نوروز
باد فرخنده و بر هر که زجان بنده ی او است

ناصرالدین شه قاجار خداوند ملوک
که نکو مقدم و والاهمم و نیکو خو است

ابدالدّهر بماناد که در دولت او
هرکه را می نگرم وضع خوش و حال نکو است

تا به فیروزی بر تخت شهی کرده جلوس
ساحت ملک زیمن قدمش چون مینو است
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۹۷ - در تهنیت جلوس مظفرالدین شاه و نیایش صدراعظم
گوهر بعدی:شمارهٔ ۹۹ - در وصف قوش شکاری گوید
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.