۲۰۷ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۹

باد نوروز آمد و آورد بوی یاسمین
بهر رقص آمد برون دست چنار از آستین

نرگس مخمور در صحن چمن زین خرمی
کوفت چندان تا که تا زانو فروشد در زمین

سوسن آزاده را گل دوش می گفت آفتاب
در بدن خونش به جوش آمد زبس کاشفت ازین

در دل آب از خیال روی گل پیدا نشد
خویشتن را از چه رو بر خاک می مالد جبین

با چمن زد لاف از عکس ریاحین هر سحر
زین سبب در آب می بندند فردوس برین

سرخ شد گل با بنفشه در عتاب آمد مگر
گرچه می پوشد لباس تیره در فصل چنین

نه غلط گفتم که حجاب سرای شاه دین
راه در مجلس نداندش جمل گردید ازین
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.