هوش مصنوعی:
شاعر در این متن از رنجهای عاطفی و اضطراب خود سخن میگوید و از گریه به عنوان راهی برای تسکین درد یاد میکند. او از عشق نافرجام و تأثیر آن بر زندگی خود مینویسد و از طبیعت به عنوان نمادی از امید و ناامیدی استفاده میکند.
رده سنی:
16+
متن حاوی مضامین عاطفی عمیق و پیچیدهای است که ممکن است برای مخاطبان کمسنوسال قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعارهها و نمادهای پیچیده نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد.
شمارهٔ ۵
ز گریه منع مکن دیده ی پر آب مرا
که برطرف کنی از کشتن اضطراب مرا
مرا بسوز پس از کشتنم نه سیمابم
مگر به آب دهد کلبه ی خراب مرا
شکفته دیدم گل های داغ و دانستم
که سوی من نظری هست آفتاب مرا
ز دیده منت شب زنده داری از چه کشم
که غمزه ی تو به تاراج برد خواب مرا
گداخت پیکرم از جوش خون چه چاره کنم
که شیشه تاب نمی آورد شراب مرا
که برطرف کنی از کشتن اضطراب مرا
مرا بسوز پس از کشتنم نه سیمابم
مگر به آب دهد کلبه ی خراب مرا
شکفته دیدم گل های داغ و دانستم
که سوی من نظری هست آفتاب مرا
ز دیده منت شب زنده داری از چه کشم
که غمزه ی تو به تاراج برد خواب مرا
گداخت پیکرم از جوش خون چه چاره کنم
که شیشه تاب نمی آورد شراب مرا
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.