هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از غم و اندوه عمیق خود می‌گوید. او از گریه‌هایش، ترس از طرد، و آرزوی نزدیکی به معشوق سخن می‌گوید. احساس تنهایی، ناامیدی، و درد عشق در ابیات مشهود است. شاعر حتی به مقایسه‌ی خود با پرنده‌ای کوچک (هندلیب) می‌پردازد که از خس و خاشاک لانه می‌سازد. در نهایت، او از ضعف و ناتوانی در بیان احساساتش می‌نالد.
رده سنی: 16+ متن حاوی مضامین عاشقانه‌ی عمیق و احساسات پیچیده است که درک آن‌ها ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد. همچنین، برخی از اشارات مانند 'سگان' و 'استخوان' ممکن است نیاز به تفسیر داشته باشند.

شمارهٔ ۷

چون گرم گریه کردم چشم گهرفشان را
انداختم به ساحل چون موج آسمان را

ترسم زننگ ننهد دیگر بر آستان پا
ورنه به بوسه زحمت میدادم آستان را

تا زودتر بسوزی ای برق آه او را
چون عندلیب از خس میسازم آشیان را

گر بودی از سگانش امید التفاتی
کی بود تاب بودن در سینه استخوان را

جان را نبود قوت کز سینه تا لب آید
از چاک سینه صد در بررخ گشوده جان را
وزن: مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن (مضارع مثمن اخرب)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.