۱۹۷ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۱

بی گل روی تو بر ما جام صهبا آتش است
در نظر آب است اما در سویدا آتش است

دور از او تا جام بر لب مینهم میسوزدم
می که با او آب حیوان است تنها آتش است

جلوه ی معشوق بر هرکس به قدر حال دوست
آن چه گل بینی تو بر بلبل سراپا آتش است

گریم و نالم به یاد لعل رخسارش مرا
در فراقش کار گه با آب و گه با آتش است

گریه افزون می کند سوز دل صد پاره را
من نمیدانم که آب است اشک من یا آتش است

آه عالم سوز خواهم اشک خونین گو مباش
کی کند پروانه رغبت آب را تا آتش است

آب چشم و آتش دل هردو می سوزد مرا
ای خوشا پروانه کو را خصم تنها آتش است
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.