هوش مصنوعی: شاعر در این متن از عشق و غم عمیق خود سخن می‌گوید. او بیان می‌کند که با وجود از دست دادن جان، غم عشقش همچنان پابرجاست. هیچ‌کس نمی‌تواند درد و رنج او را درک کند. عشق مانند نقش بر آب بی‌صورت است، اما تأثیر آن همیشه در چشم‌هایش باقی می‌ماند. شاعر تمام تلاش خود را کرد تا معشوق به او نگاه کند، اما تلاش‌هایش بی‌نتیجه ماند. در نهایت، او به این نتیجه می‌رسد که عاشقی و رستگاری با هم سازگار نیستند، همان‌طور که پروانه پس از رفتن به سوی آتش دیگر بازنمی‌گردد.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاطفی عمیق و پیچیده‌ای است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و مفاهیم فلسفی مانند مرگ و رستگاری، مناسب سنین بالاتر است.

شمارهٔ ۱۳

منت ایزد را که سودای توام از سر نرفت
رفت جان، اما غمت از جان غم پرور نرفت

بر سر خاکم گذار آورد و من در خواب مرگ
هیچ کس را آنچه آمد بر سرم بر سر نرفت

نقش بر آب ارچه بی صورت بود اعجاز عشق
نقش آن صورت مرا هرگز زچشم تر نرفت

سعی ها کردم که پا بر منظر چشمم نهد
سعی من ضایع نشد دل رفت اگر دلبر نرفت

عاشقی و رستگاری کی درست آمد بهم
رفت چون پروانه در آتش برون دیگر نرفت
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.