۱۹۷ بار خوانده شده
لب ز کوثر ترنمی سازیم ما تا آن آتش است
درد ما آتش پرستان را مداوا آتش است
ما که می سوزیم خواه از وصل و خواه از هجر باش
سوختن کارست هرکس را تمنا آتش است
دور از آن در گریه دارم که می سوزد مرا
آن چه آن بر دیگران آبست بر ما آتش است
راستی را دور ازو یک دم شکیباییم نیست
با وجود آن که میدانم سرا پا آتش ست
تا شنیدم هندوان سوزند، خود را سوختم
زانکه از عکس رخ او شعله ها با آتشست
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
درد ما آتش پرستان را مداوا آتش است
ما که می سوزیم خواه از وصل و خواه از هجر باش
سوختن کارست هرکس را تمنا آتش است
دور از آن در گریه دارم که می سوزد مرا
آن چه آن بر دیگران آبست بر ما آتش است
راستی را دور ازو یک دم شکیباییم نیست
با وجود آن که میدانم سرا پا آتش ست
تا شنیدم هندوان سوزند، خود را سوختم
زانکه از عکس رخ او شعله ها با آتشست
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.