هوش مصنوعی: این متن دربارهٔ عشق و رنج‌های ناشی از آن است. شاعر بیان می‌کند که با ورود عشق به سینه، هوس‌ها از بین می‌روند و آتش عشق همه چیز را می‌سوزاند. او از نگاه معشوق می‌گوید که همه را سوزانده و تفاوتی بین عاشق و هوس‌باز باقی نگذاشته است. در نهایت، شاعر اشاره می‌کند که دلش مرده و قفس شکسته است، زیرا دیگر مرغی در قفس باقی نمانده است.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عاشقانه و رنج‌های عاطفی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و نمادهای پیچیده نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربهٔ عاطفی دارد.

شمارهٔ ۲۸

در سینه که عشق درآمد هوس نماند
در وادی که آتشی افتاد خس نماند

در سینه بود با تو نفس رشک داشتم
چندان کیدم آه که دیگر نفس نماند

از هر طرف که می نگرم در مقابلی
زان چون گذشتم از تو نگه باز پس نماند

دردا که از نگاه تو هرکس که بود سوخت
فرقی میان عاشق و صاحب هوس نماند

تا دل نمرد چاک نزد یار سینه ام
اکنون قفس شکست که مرغ قفس نماند
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.