۲۰۴ بار خوانده شده

شمارهٔ ۳۰

دیوار و در آلوده به خون جگرم کرد
هجران تو شرمنده دیوار و درم کرد

از لذت زخم آن مژه محرومی ما خواست
زان بیش که شمشیر زند بی خبرم کرد

از عکس رخت در نظرم اشک به خون شد
آسوده ز آمیزش لخت جگرم کرد

پروانه صفت سوختم و شمع ندیدم
خون در تن من شعلگی بال و پرم کرد

امروز جفای تو زاندازه برون ست
تأثیر دگر دشمن آه سحرم کرد
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.