هوش مصنوعی: شاعر در این اشعار از درد عشق و فراق سخن می‌گوید، از دل شکسته و جور یار و آسمان می‌نالد، و از اسارت دل در قفس زندگی شکایت می‌کند. با این حال، در پایان به نوعی رضایت و شادی از دوری یار اشاره می‌کند، چرا که خاک وجودش را لایق آستان معشوق نمی‌داند.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مضامین عاشقانه عمیق و احساساتی است که درک آن‌ها برای مخاطبان جوان‌تر ممکن است دشوار باشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و اصطلاحات ادبی پیچیده، درک متن را برای سنین پایین‌تر چالش‌برانگیز می‌کند.

شمارهٔ ۳۲

هرگز دل شکسته ما شادمان نبود
جور تو بود اگر ستم آسمان نبود

نقش تو در ضمیر نفس چون فرو برم
هرگز نسیم محرم این گلستان نبود

هرجا که بود مرغ دل ما اسیر بود
فرقی میانه قفس و آشیان نبود

شادم که باد خاکم از آن آستانه برد
کاین خاک تیره در خور آن آستان نبود

بردی دل از کنارم و من خوش دلم که دوش
گفتم غم تو با خود و دل در میان نبود

کرد از شکاف سینه دلم، عرض حال خود
تقریر اشتیاق تو کار زبان نبود
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.