هوش مصنوعی:
شاعر در این متن از احساس بیگانگی و دوری از یاران سخن میگوید و به بیوفایی و رنجهای عشق اشاره میکند. او از نگاه مستانه معشوق و جدایی بین مستان و هشیاران میگوید و لذت نوشیدن شراب در روز بارانی را توصیف میکند. در نهایت، شاعر به اسیران غم و ارزش آزادی اشاره میکند.
رده سنی:
16+
متن شامل مفاهیم عمیق عاشقانه و عرفانی است و همچنین به موضوعاتی مانند شراب و مستی اشاره دارد که برای مخاطبان جوانتر ممکن است نامناسب یا نامفهوم باشد.
شمارهٔ ۴۸
مرا بیگانه ای بیگانه میگرداند از یاران
برای بی وفایی می کنم ترک وفاداران
اگر جوید بهانه بهر قتلم چشم بیمارش
چنین باشد بهانه جوی می باشند بیماران
نگاه چشم مستش سوی غیر و من ازین خوشدل
که با هم درنگیرد صحبت مستان و هشیاران
بگاه گریه دل ذوق دگر یابد ز خون خوردن
گواراتر بود می روز باران نزد میخواران
اسیران غمش دانند قدر کشته گردیدن
کجا داند کسی قدر خلاصی چون گرفتاران
برای بی وفایی می کنم ترک وفاداران
اگر جوید بهانه بهر قتلم چشم بیمارش
چنین باشد بهانه جوی می باشند بیماران
نگاه چشم مستش سوی غیر و من ازین خوشدل
که با هم درنگیرد صحبت مستان و هشیاران
بگاه گریه دل ذوق دگر یابد ز خون خوردن
گواراتر بود می روز باران نزد میخواران
اسیران غمش دانند قدر کشته گردیدن
کجا داند کسی قدر خلاصی چون گرفتاران
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.