هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از غم و اندوه عمیق خود می‌گوید. او از فقدان عزیزان، اشک‌های بی‌پایان، شب‌های تاریک و طولانی، و ناامیدی از آینده سخن می‌گوید. با وجود این دردها، شاعر به شعر و بیان احساساتش پناه می‌برد و امیدوار است که کسی دردهایش را درک کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عمیق عاطفی و غم‌انگیز است که درک آن برای مخاطبان جوان‌تر ممکن است دشوار باشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند فقدان، ناامیدی و شب‌های تاریک نیاز به بلوغ عاطفی دارد.

شمارهٔ ۴۹

دگر بر گریه قادر نیست چشم اشکبار من
کسی کو تا بگرید بر من و بر روزگار من

بود طفل عزیز خانه ی دل اشک رنگینم
گهی بر دوش مژگان است و گاهی بر کنار من

غباری از تو گفتی دارم اندر دل عجب دارم
تو خود زین بیش بر باد فنا دادی غبار من

شب از زلف تبم دارد سیاهی و درازی را
به شب زان دارد الفت دیده شب زنده دار من

رخی کز اشک خونین شسته شد زردی نمی بیند
بحمدالله خزان از پی نمی بیند بهار من

تو گویی چاره دل کن زاول دل نمیدادم
اگر در دست من بودی عنان اختیار من

زبس کز شعله آه جهان سوزش کنم روشن
ز روز کس ندارد پای کم شب های تار من

معانی تازه و الفاظ تر سیراب میکرد
اگر بر تشنه خوانند شعر آبدار من
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.