هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی از شوق دیدار معشوق و تأثیرات عشق سخن می‌گوید. شاعر با تصاویری مانند آفتاب، زلف معشوق و بوی گل، حالات عاشقانه و امید به وصال را بیان می‌کند. همچنین، اشاره‌ای به تکامل روح از طریق عشق و مقابله با سختی‌ها دارد.
رده سنی: 16+ مفاهیم عرفانی و عاشقانهٔ عمیق در شعر ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از استعاره‌ها نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارند.

شمارهٔ ۵۰

من گرفتم آفتاب از چارسو آید برون
روزکی گردد شب ماگرنه او آید برون

زرد رویی ها کشید از رویش امروز آفتاب
من نمیدانم که فردا با چه رو آید برون

بس که زلفش بر زبان می آورم نزدیک شد
کز زبانم چون زبان شانه مو آید برون

بوی زلفش را شنید از باد اینک برگ گل
با صبا از باغ بهر جستجو آید برون

گر تو را نقصی یست عاشق شو که کامل می شوی
گرچه بد باشد طلا زآتش نکو آید برون

می توانم ساخت با ناسازگاری های چرخ
کو کسی کز عهده آن تندخو آید برون
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.