هوش مصنوعی:
شاعر در این متن از عشق و مستی سخن میگوید و ارتباط آن با دیوانگی و بیماری عشق را بیان میکند. او به زیبایی معشوق و تأثیر آن بر خود اشاره دارد و از نقش چشمهای معشوق در مستی خود میگوید. همچنین، شاعر به افسانههای شبانه و دیوانگی عشق اشاره میکند.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عمیق عاشقانه و استعاری است که درک آن به بلوغ فکری و تجربهی بیشتری نیاز دارد. همچنین، اشاره به مستی و دیوانگی ممکن است برای مخاطبان جوانتر نامناسب باشد.
شمارهٔ ۵۸
می خورم می از برای گریه مستانه ای
ورنه از مستی چه خط دارد چو من دیوانه ای
گر بود بیماری این حالی که دارد چشم یار
راحت آن باشد که بیماری بود در خانه ای
هر کجا حسنی بود عشقی یست از ما سرمپیچ
هست گل را بلبلی و شمع را پروانه ای
مستی ما را به می حاجت نباشد می کند
گردش چشم تو کار گردش پیمانه ای
گفتمش دل گفت در زلف حال خویش گفت
می شنیدم در شب از دیوانه یی افسانه ای
ورنه از مستی چه خط دارد چو من دیوانه ای
گر بود بیماری این حالی که دارد چشم یار
راحت آن باشد که بیماری بود در خانه ای
هر کجا حسنی بود عشقی یست از ما سرمپیچ
هست گل را بلبلی و شمع را پروانه ای
مستی ما را به می حاجت نباشد می کند
گردش چشم تو کار گردش پیمانه ای
گفتمش دل گفت در زلف حال خویش گفت
می شنیدم در شب از دیوانه یی افسانه ای
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.