هوش مصنوعی:
شاعر در این شعر از درد عشق و رنجهای ناشی از آن سخن میگوید. او از ناامیدی، تنهایی و اشکهایش مینالد و آرزو میکند که کاش لب معشوق با سخنانش آشنا نشده بود. همچنین، شاعر از سوختن دل و اشکهای خونین خود یاد میکند و به مخاطب توصیه میکند که مانند شمع نباشد که ابتدا جمعی را روشن کند و سپس خود بسوزد.
رده سنی:
16+
متن دارای مضامین عاطفی عمیق و بیان رنجهای عشق است که ممکن است برای مخاطبان کمسنوسال قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعارهها و مفاهیم پیچیدهٔ شعری نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربهٔ زندگی دارد.
شمارهٔ ۶۰
خوشم که با لب او آشنا نشد سخنی
کیم که رنجه کند لب به حرف همچو منی
فغان که اشکم خون در تن آنقدر نگذاشت
که چون کشندم رنگین کنم به خون کفنی
مرنج اگر گله کردم دلم زبس تنگی
نداشت جای که دروی گره شود سخنی
به گریه گوش که تا نور در نظر داری
صبا نیاورد از مصر بوی پیرهنی
به گاه سوختن دل کناره گیر و بسوز
نه شمع باش که سازی نخست انجمنی
کیم که رنجه کند لب به حرف همچو منی
فغان که اشکم خون در تن آنقدر نگذاشت
که چون کشندم رنگین کنم به خون کفنی
مرنج اگر گله کردم دلم زبس تنگی
نداشت جای که دروی گره شود سخنی
به گریه گوش که تا نور در نظر داری
صبا نیاورد از مصر بوی پیرهنی
به گاه سوختن دل کناره گیر و بسوز
نه شمع باش که سازی نخست انجمنی
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۶۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.