هوش مصنوعی:
شاعر در این شعر به زیبایی بینظیر معشوق اشاره میکند و بیان میکند که حتی تصویر او نیز مانند خورشید در آب، بازتابی از اصل است. او از عشق و غیرت سخن میگوید و نگران است که این احساسات شدید باعث رنجش شود. در پایان، شاعر آرزو میکند که حتی پس از مرگ نیز روحش در عذاب عشق باقی بماند.
رده سنی:
16+
مفاهیم عمیق عاشقانه و وجود واژگان و مضامین پیچیدهای مانند غیرت، عذاب روح و مصیبت دوست، درک این شعر را برای مخاطبان جوانتر دشوار میسازد. همچنین، این شعر نیاز به درک ادبیات کلاسیک فارسی دارد که معمولاً در سنین بالاتر حاصل میشود.
شمارهٔ ۱۶
ز رویش بر فلک عکسی یست خود کی مثل او باشد
نه چون خورشید باشد عکس خورشیدار در آب افتد
نه خود کامی یست گر خواهم نقاب از رخ براندازد
مرا غیرت کشد ترسم که آتش در نقاب افتد
مصیبت دوستم پهلوی بیدردی به خاکم کن
که خواهم بعد مردن نیز روحم در عذاب افتد
نه چون خورشید باشد عکس خورشیدار در آب افتد
نه خود کامی یست گر خواهم نقاب از رخ براندازد
مرا غیرت کشد ترسم که آتش در نقاب افتد
مصیبت دوستم پهلوی بیدردی به خاکم کن
که خواهم بعد مردن نیز روحم در عذاب افتد
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: قطعه
تعداد ابیات: ۳
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.