هوش مصنوعی:
این شعر از عشق نافرجام و غمانگیز سخن میگوید. شاعر از درد عشق، تاریکی زندگی و اشکهای بیپایان خود مینالد. او از نامههایش به معشوق میگوید که از اشکهایش سفید شدهاند و از بخت بد و رفتار سرد معشوق شکایت دارد. در نهایت، شاعر از معشوق به عنوان دشمنی سفیدرو یاد میکند که قلبش را به درد آورده است.
رده سنی:
16+
مفاهیم عمیق عاطفی و استفاده از استعارههای پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، لحن غمگین و ناامیدانه شعر مناسب سنین بالاتر است.
شمارهٔ ۱۴
دل همان غمناک و شد در عشق چشم من سفید
خانه تاریک است و از مهر رخش روزن سفید
بس که هردم مینهم بر چشم گریان نامه ات
نامه ات ترسم شود آخر چو چشم من سفید
گرچه گل گردد سفید از آفناب اما ز شرم
گر ترا بیند بخواهد کشت در گلشن سفید
نامد از بخت سیه کاری تو کردی تیغ ناز
سرخ از خونم که بادا رویت ای دشمن سفید
خانه تاریک است و از مهر رخش روزن سفید
بس که هردم مینهم بر چشم گریان نامه ات
نامه ات ترسم شود آخر چو چشم من سفید
گرچه گل گردد سفید از آفناب اما ز شرم
گر ترا بیند بخواهد کشت در گلشن سفید
نامد از بخت سیه کاری تو کردی تیغ ناز
سرخ از خونم که بادا رویت ای دشمن سفید
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۴
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.