هوش مصنوعی:
شاعر در این شعر از عشق نافرجام و رنجهای عاشقانه میگوید. او با استفاده از استعارههای آتش و سوختن، به بیان دردهای خود میپردازد و تأکید میکند که با وجود تمام رنجها، معشوق نسبت به او بیتفاوت است. همچنین، شاعر از گریههای فراوان و تأثیرات عاطفی شدید سخن میگوید.
رده سنی:
16+
محتوا شامل مفاهیم عمیق عاطفی و استعارههای پیچیده است که درک آنها به بلوغ فکری و تجربهی عاطفی نسبتاً بالایی نیاز دارد. همچنین، موضوعات غمانگیز و ناامیدی ممکن است برای مخاطبان جوانتر سنگین باشد.
شمارهٔ ۱۹
جفا کن تا توانی برق من، خرمن نمی سوزد
برین آتش که دامن میزنی، دامن نمی سوزد
برگبر و مسلمان سوختم، من آتشم آتش
که پیش هرکه می سوزم، دلش برمن نمی سوزد
چنان از گریه تر کردم شب هجر تو پیراهن
که گر آتش زنم بر خویش پیراهن نمی سوزد
مگر نگرفت خونم دامن پاک ترا، ورنه
چرا از گرمی خون منست دامن نمی سوزد
برین آتش که دامن میزنی، دامن نمی سوزد
برگبر و مسلمان سوختم، من آتشم آتش
که پیش هرکه می سوزم، دلش برمن نمی سوزد
چنان از گریه تر کردم شب هجر تو پیراهن
که گر آتش زنم بر خویش پیراهن نمی سوزد
مگر نگرفت خونم دامن پاک ترا، ورنه
چرا از گرمی خون منست دامن نمی سوزد
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۴
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.