هوش مصنوعی:
شاعر در این متن از درد و رنج عاطفی شدید خود میگوید که باعث ریختن خون از مژهها و گریههای بیپایان شده است. او از زخمهای روحی و عشقی سخن میگوید که هر قدمش را با درد همراه کرده و صبرش به پایان رسیده است. دلش بیقرار است و از شکاف آن خون میریزد.
رده سنی:
16+
متن حاوی مضامین عمیق عاطفی و دردهای روحی است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر سنگین یا نامفهوم باشد. همچنین، استفاده از استعارههای خشن مانند 'خون ریختن از مژه' و 'زخم خوردن' نیاز به درک بالاتری از ادبیات و احساسات پیچیده دارد.
شمارهٔ ۲۷
از تو ممنونم اگر از مژه خون میریزم
گر غمت نبود خون این همه چون میریزم
خورده ام زخمی و تا گم نکند صیادم
هر قدم قطره از خون درون میریزم
صبر کو تا جگرم خون شود و گریه کنم
لخت لختش زره دیده برون میریزم
دیده مشغول خیال است از آن امشب خون
از شکاف دل بی صبر و سکون میریزم
گر غمت نبود خون این همه چون میریزم
خورده ام زخمی و تا گم نکند صیادم
هر قدم قطره از خون درون میریزم
صبر کو تا جگرم خون شود و گریه کنم
لخت لختش زره دیده برون میریزم
دیده مشغول خیال است از آن امشب خون
از شکاف دل بی صبر و سکون میریزم
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۴
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.