هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از درد عشق و فراق می‌گوید و بیان می‌کند که گل عشقش پیش از چیده شدن از دستش رفته است. او نه از ترس رقیبان، بلکه به دلیل سنگینی دل، قادر به دیدن معشوق نیست. شاعر از چنگ غم عشق می‌گریزد، اما گریبان خود را در چنگال غم می‌بیند. در پایان، او از لاف عشق خوبان پشیمان است و اعلام می‌کند که اگر پشیمانی سودی داشته باشد، او خود پشیمان است.
رده سنی: 16+ متن شامل مفاهیم عمیق عاشقانه و غم‌انگیز است که درک آن‌ها ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و تشبیه‌های پیچیده‌تر، مناسب سنین بالاتر است.

شمارهٔ ۲۸

چه سود ای باغبان از رخصت سیر گلستانم
که گل ناچیده همچون گل ز دستم رفت دامانم

نه از بیم رقیبان امروز وصلش دیده می بندم
که نتواند ز بار سخت دل برخواست مژگانم

گرفتم آن که از چنگ غمش گیرم گریبان را
ز چنگ خویش آخر چون برون آید گریبانم

ز لاف عشق خوبان دگر در روز رخسارت
پشیمانی اگر سودی کند من خود پشیمانم
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۴
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.