هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از پنهان‌زیستن آب حیوان (منبع زندگی) و عشق ناگفته سخن می‌گوید. او به اتحاد عاشق و معشوق اشاره می‌کند و از رنج‌های عشق مانند زندان زیستن مانند یوسف و زلیخا می‌سراید. همچنین، شاعر از غم‌های ناشی از دوری معشوق و تأثیر آن بر روح و جان سخن می‌گوید.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه، استفاده از استعاره‌های پیچیده و اشاره به داستان‌های قرآنی مانند یوسف و زلیخا، درک این متن نیاز به بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات کلاسیک دارد.

شمارهٔ ۳۷

تا به کی پنهان زما ای آب حیوان زیستن
گرچه رسم آب حیوان است پنهان زیستن

اتحادی هست با معشوق عاشق را به بین
از زلیخا عشق و از یوسف بزندان زیستن

بی تو رفتم در گلستان غنچه از من کسب کرد
در گلستان بودن و سر در گریبان زیستن

سوزم از غیرت که با جان ها غمت آمیخته
ورنه مردم از چه نتوانند بی جان زیستن
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۴
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.