۱۵۴ بار خوانده شده

شمارهٔ ۶۳

بهار و لاله ما بی گل و پیاله گذشت
پیاله یی نکشیدیم و دور لاله گذشت

نیافت در گره غنچه ی دلم سببی
صبا که در چمن گل به صد رساله گذشت

غریق بحر امیدم که در سفینه ی نوح
به یک لطیفه بلای هزار ساله گذشت

شراب عشق تو ما را حواله ی ازلیست
بیار جام که نتوان ازین حواله گذشت

توان گذشت ز قید گل و بهار ولی
نمی توانم از آن عنبرین کلاله گذشت

ز گریه گلشن عیشم چو کشت ویرانست
که چند سال بر او سیلهای ژاله گذشت

چو عندلیب غزلخوان در آرزوی گلی
تمام عمر فغانی به آه و ناله گذشت
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۶۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۶۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.