۱۴۴ بار خوانده شده

شمارهٔ ۷۴

قد تو نهالیست که آتش ثمر اوست
دیوانه ی آن بادیه ام کاین شجر اوست

آراسته باد این چمن حسن که هر روز
فیض نوام از لاله و ریحان تر اوست

زلفت گرهی بست بهر قطره ی خونم
فریاد ازان خوشه که این دانه بر اوست

زانروز که از دست صنم توبه شکستم
سوگند درستم همه بر جان و سر اوست

هم قوت دل بخشد و هم روشنی چشم
آن گوهر سیراب که زیب کمر اوست

فی الجمله ازان قطره که یکذره وجودست
میلش بهوا داری و جذب شکر اوست

امروز اگر گریه گره کرد فغانی
بسیار ازین آبله ها در جگر اوست
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۷۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۷۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.