هوش مصنوعی: شاعر در این متن از دردهای پنهان و درمان‌ناپذیر خود می‌گوید. او به طبیب، منجم، و دیگران مراجعه کرده، اما هیچ‌کس نتوانسته دردش را تشخیص دهد یا درمان کند. حتی باد صبا نیز با وجود بوی خوش، راه خانه غمگین او را نمی‌داند. در نهایت، شاعر به عاشقی مست اشاره می‌کند که در آتش عشق سوخته و کسی درد او را درک نکرده است.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن‌ها به بلوغ فکری و تجربه‌ی بیشتری نیاز دارد. همچنین، برخی از واژه‌ها و استعاره‌ها ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده باشد.

شمارهٔ ۷۷

طبیبم دید و درمانم ندانست
دوای درد پنهانم ندانست

بوصلم مژده داد اخترشناسی
ولیکن آفت جانم ندانست

چه آتش بود رو آورد در من
که دامان و گریبانم ندانست

که می گوید که حاسد چون ترا دید
بران لب جای دندانم ندانست

چه از آن بوی خوش کامشب صبا داشت
چو راه بیت احزانم ندانست

تو می گویی که عاشق دید مستم
بمرد و چاک دامانم ندانست

فغانی مست بود آن شوخ امشب
سخنهای پریشانم ندانست
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۷۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۷۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.