۲۶۰ بار خوانده شده

شمارهٔ ۸۷

آنرا که قدم در ره صاحبنظرانست
از هرچه کند قطع نظر خیر در آن است

خغافل مشو از حال خود ای رند خرابات
یعنی نگران باش که بدبین نگران است

صد نقش درست آید و کس را نظری نیست
چون رفت خطایی همه را چشم بر آنست

از طعنه ی بدخواه نرنجیم و لیکن
بر دل سخن سنگدلان سخت گرانست

گر زانکه کسی نقد دل ما نشناسد
ما را چه گنه بحث بناقص بصرانست

بد گفتن من شد هنر حاسد منکر
صد شکر که عیبم هنر بی هنرانست

با کوه بلا تنگ کند دست حمایل
آن را که نظر در پی جوزا کمرانست

غم خوردن و تاب سخن سخت شنیدن
زهریست که در کاسه ی خونین جگرانست

رنگ سخن از خون جگر داد فغانی
این طور عبارت نه طریق دگرانست
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۸۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۸۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.