۱۵۶ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۳۳

غمی دارم ازو سودم همینست
فگارم ساخت بهبودم همینست

کشم آهی و سوزم خرمن خود
زبان آتش آلودم همینست

فراموشم کند آن دیر پروا
بلای جان مردودم همینست

اگر من زنده باشم ور نباشم
ترا خوش باد مقصودم همینست

ز برق آه سازم خانه روشن
طربگاه زر اندودم همینست

زدی آتش، اگر دزدیده آهی
کشم، درهم مشو دودم همینست

گشایم در خیال آن روی و سوزم
فغانی فال مسعودم همینست
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۳۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۳۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.