هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی از حافظ، به زیبایی‌های معشوق و دردهای عشق اشاره دارد. شاعر از زلف معشوق، می‌نوشد و عشق بی‌پایان خود را بیان می‌کند. همچنین، از ناامیدی و رنج‌های عشق نیز سخن می‌گوید.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه در این شعر وجود دارد که درک آن‌ها نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد. همچنین، برخی از اصطلاحات و استعاره‌های به کار رفته ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر نامفهوم باشد.

شمارهٔ ۱۴۳

سبزی آثار خط گرد لب آن ساده بست
این عجب آب زمرد بین که بر بیجاده بست

کشته ی آن خط نوخیزم که چون ترکیب شد
صورتش معنی آب زندگی در باده بست

ایکه در دامی نیفتادی مبین زنجیر زلف
این کمند ناز پای مردم آزاده بست

زان نوآموزم جگر خونشد بلی دارد زیان
هر که پیمان با حریف کار ناافتاده بست

آنکه دامن می فشاند از گرد راه میفروش
بهر بزمش گل خرید و بر سر سجاده بست

خواستم تا چون غلامان در سرای او روم
در برویم یا بخاک آستان ننهاده بست

هر سر موی فغانی رشته ی زنار شد
تابنای عهد با آن نامسلمان زاده بست
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۴۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۴۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.