۱۶۳ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۸۷

احبابرا ادای کلام تو می کشد
نقل درست و بحث تمام تو می کشد

هر دم رقیب از تو پیامی رساندم
باک از رقیب نیست پیام تو می کشد

چون آب زندگی همه جانی ولی چه سود
چون زنده می کنی و خرام تو می کشد

بیداد کن که خون نتوان خواست از فلک
صیدی که در شکنجه ی دام تو می کشد

وه زین غرور حسن که در هر گل زمین
خلقی در آرزوی سلام تو می کشد

ما را که آتشیم تمام از هوای تو
در آب دیده وعده ی خام تو می کشد

پیدا بود که روضه بچند آدمی رسد
ما را هوای صحبت عام تو می کشد

در آب و آتشست فغانی بیاد تو
وسواس دل به گفتن نام تو می کشد
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۸۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۸۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.