هوش مصنوعی: این متن شعری است که درد و رنج عاشقانه و ناکامی در عشق را بیان می‌کند. شاعر از جدایی و بی‌توجهی معشوق شکایت دارد و احساس تنهایی و ناامیدی خود را توصیف می‌کند. همچنین، او از بی‌عدالتی و نادیده گرفته شدن رنج‌هایش توسط دیگران سخن می‌گوید.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عمیق عاطفی و عاشقانه است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند ناامیدی و رنج‌های عاطفی نیاز به بلوغ فکری و تجربه بیشتری دارند.

شمارهٔ ۱۸۶

پیش لبت که مرد که هم از تو جان ندید
یک آفریده از تو مسیحا زیان ندید

جاوید کام ران که تویی در ریاض دهر
گلدسته یی که آفت باد خزان ندید

فردا جواب نقد کدام آرزو دهد
عاشق که هیچگونه مراد از جهان ندید

باور که می کند که مرا رفتن تو کشت
از خون چو کس بدامن پاکت نشان ندید

کی در دلش گذشت که سوز من از کجاست
دشمن که آتشم زد و داغ نهان ندید

کس را چه انفعال، مرا طعن می کشد
آسوده را چه درد که زخم زبان ندید

نگرفت در پناه خودم زاغ هم ز ننگ
کرگس چه عیبها که درین استخوان ندید

تا چشم باز کرد فغانی بدان کمر
خود را به هیچ شکل دگر در میان ندید
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۸۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۸۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.